سرویس فرهنگ و هنر مشرق ـ در روز ششم، دو فیلم در ژانر دفاع مقدس به نمایش درآمدند که هر دو به نحوی با قبول قطعنامه 598 ارتباط داشتند. سئانس اول، به فیلمی از آقای باشه آهنگر در حاشیۀ جنگ اختصاص داشت و در سئانس بعد، فیلمی از آقای بهرام توکلی اکران شد که حماسۀ مقاومت در روزهای پایانی دفاع مقدس را به طرزی غافلگیرکننده به تصویر کشیده است:
سرو زیر آب/ محمدعلی باشه آهنگر
تنگۀ ابوقریب/ بهرام توکلی
اتاق تاریک/ سید روحالله حجازی
وحدت ملی
سرو زیر آب/ محمدعلی باشه آهنگر
خلاصه داستان: در حاشیۀ جنگ و در سال 1366، سرگرد پوشیاس (مسعود رایگان) در ستاد معراج شهدا به دنبال تشخیص هویت دو شهیدی است که نام مشابه دارند.
آقای باشه آهنگر بعد از ساخت ملکه (1390) به مدت شش سال برای ساخت این فیلم دوید. هر ساله او را در جشنواره میدیدم و سراغ فیلم بعدیاش را میگرفتم و او مدام نام «سرو زیر آب» را تکرار میکرد. و میدانم که برای متقاعد کردن تهیه کنندهای که پای کار او بایستد، بسیار زحمت کشید. اما متأسفانه، نتیجه اصلاً مطلوب نیست. اولاً که موضوع فیلم، تکراری است و از قضا «بوسیدن روی ماه» ساختۀ همایون اسعدیان نیز در سال 1390 به همین مورد میپرداخت. ثانیاً قصۀ فرعی فیلم با بازی ستاره اسکندری و شهرام حقیقتدوست، قبلاً در بیداری رؤیاها (1388) از همین کارگردان پرداخت شده بود (با بازی امین حیایی و هنگامه قاضیانی). اما موضوع ادیانی فیلم که به نظر تازه میرسد و از تحقیقات کارگردان حکایت دارد در واقع اینطور نیست. بهتر است از همین آخری شروع کنیم.
جناب کارگردان در نشست مطبوعاتی، به اشتباه مدعی شد که نسبت شهدای زرتشتی به جمعیت آنها، بیشتر از مسلمانان کشورمان بوده است. متأسفانه این آمار، به سرعت به تیتر اول سایتها و خبرگزاریها رسید و حتی توسط خانم شرکا در «برنامۀ هفت» مطرح شد. به دلیل تحریف ماجرا، در اینجا میخواهم فقط به این موضوع بپردازم و نقد فیلم را به زمان اکران آن موکول خواهم کرد.
در نشست خبری، چون نوبت پرسش به اینجانب نرسید بعد از فیلم به سراغ جناب آهنگر رفته و چند دقیقهای مباحثه کردیم. هر دو قبول داشتیم که مطابق آخرین آمار بنیاد شهید، تعداد شهدای زرتشتی در ایران 32 نفر بوده است (جدیدترین آمار خانواده های شهدا و ایثارگران، ایرنا، 11 مهر 96).
اما عدم توافق ما بر سر شمار زرتشتیان ایران بود. بنده گفتم که طبق چند بررسی، در دهۀ 1360 حدود سی هزار زرتشتی در ایران زندگی میکردند اما ایشان گفتند که جمعیت آنها، ده هزار نفر بوده است، چون بعد از انقلاب اغلب آنها به خارجه مهاجرت کردهاند. متذکر شدم که حتی اگر رقم مورد ادعای شما را نیز بپذیریم باز هم نسبت شهدای مسلمان، دو برابر زرتشتیها است. چون 000ر225 شهید مسلمان به جمعیت 35 میلیونی کشور، رقم شش نفر در هزار را به ما خواهد داد در حالیکه نسبت زرتشتیان، سه شهید در هزار نفر است. ثانیاً که حدود نیمی از این زرتشتیها، در بمبارانهای شهری به شهادت رسیدهاند و نیمی دیگر در خدمت سربازی. اما فقط دو شهید در دوران دفاع مقدس داوطلبانه به جبهه رفتهاند که هر دو پزشک بودهاند.
ثالثاً که اگر جمعیت واقعی زرتشتیها را که سی هزار نفر بوده است در محاسبه بیاوریم، نسبت آنها یک شهید در هزار میشود. یعنی مسلمانان شش برابر زرتشتیها برای دفاع از ایران، شهید دادهاند که اغلب آنها نیز داوطلبانه بوده است. مطابق کتاب برتولد اشپولر جمعیت زرتشتیهای ایران در سال 1317 شمسی، برابر 800ر16 نفر بوده. و سرشماری سال 1390 نیز نشان میدهد که این جمعیت به 300ر25 نفر رسیده است. زرتشتیها خود را وارث ایران باستان میدانند. لذا این سؤال پیش میآید که چرا حتی یک زرتشتی داوطلبانه برای دفاع از کشورش به جبهه نرفته است.
قصد جناب آقای آهنگر این است که فیلمش به وحدت ملی مدد برساند. و چه خوب! در قانون اساسی ما همۀ ایرانیها فارغ از دین و مذهب، از سهم یکسان برخوردارند. اما ایشان باید این حقیقت را در نظر داشته باشند که با جعل و اخبار ناصحیح، هیچ عمارتی بالا نمیرود و هیچ بنایی راست نمیشود.
******
21 تیر 1367
تنگۀ ابوقُریب/ بهرام توکلی
خلاصه داستان: در تیر ماه 1367 صدام تهاجم جدیدی را از سمت خوزستان آغاز میکند و رزمندگان گردان عمار از لشگر محمد رسول الله(ص) در تنگۀ ابوقریب در مقابل آنها میایستند.
تنگۀ ابوقریب یک فیلم غافلگیر کنندۀ جنگی و باتکنیک از کارگردانی است که او را به سبب فیلمهای روشنفکرانهاش میشناختیم. اینطور که معلوم است آقای سعید ملکان در مقام تهیه کننده، جناب توکلی را به فیلم دعوت کرده و نگارش فیلمنامه را نیز به او سپرده. او پیشتر، تهیه کنندۀ سه فیلم از توکلی بوده است؛ اینجا بدون من (1389)، آسمان زرد کمعمق (1391) و بیگانه (1392). و سال گذشته نیز آقای ملکان تهیه کنندۀ فیلم خوب ویلاییها در ژانر دفاع مقدس بود.
و چقدر خوب است که سینماگران، تجربیاتشان را در جای دیگری کسب کنند و پس از تسلط بر تکنیک، به سراغ موضوعات ملی یا دینی بروند. چنانکه خانم آبیار نیز به همین روش، سلوک کرده است. در حالیکه تاکنون، برعکس عمل میشده است. و یکی از علل دلزدگی مخاطبان از سینمای دفاع مقدس و فیلمهای مذهبی، همین است.
منتقدان دیگری هم هستند که نظر متفاوتی درباره این فیلم دارند:
دستتان را میبوسم ولی... + عکس
فیلم ابوقریب به لحاظ صحنههای جنگی، حتی از نجات سرباز رایان (1997) بهتر است. چرا که پلان ـ سکانسهایی دارد که حتی در فیلم اسپیلبرگ دیده نمیشود. فیلم توکلی اگرچه بجز چند خرده پیرنگ، قصۀ چندانی ندارد اما با شخصیتهایی که به خوبی ساخته است، مخاطبانش را تا پایان همراه میکند و حس غریبی از غم و شادی به آنها میدهد و چه بسا که اشکشان را نیز درآورد. تنگۀ ابوقریب، یک فیلم کاملاً مردانه است. و با تکنیکترین فیلم جنگیای که در ایران ساخته شده. فیلمساز به خوبی توانسته است دفاع جانانه تنگۀ ابوقریب در روز 21 تیر 1367 را در اذهان ماندگار کند. از سازمان اوج و گروه سازنده به جهت ساخت این فیلم خوب متشکریم.
******
دغدغههای زنانه
اتاق تاریک/ سید روحالله حجازی
خلاصه داستان: فرهاد (ساعد سهیلی) و هاله (ساره بیات) که علیرغم فاصلۀ سنی، با هم ازدواج کردهاند در تربیت فرزند پنج سالهشان امیر با مشکلاتی روبهرو هستند.
روحالله حجازی کار خود را با تلهفیلم شروع کرد و کماکان این سبک از فیلمسازی را حالا در سینما هم ادامه میدهد. فیلمهای او حاوی دغدغههای کوچکی هستند که قاعدتاً به چشم زنان بیشتر میآیند تا مردان. به هر حال عجیب نیست که علیرغم آنکه پسر کوچک اینجانب در سن پنج سالگی است و هر روز یکی دو ساعت با او بازی و صحبت دارم اما با موضوع این فیلم ارتباط برقرار نکنم. و همانطور که در نشست رسانهای فیلم به کارگردان متذکر شدم، اگر قرار نبود که مروری بر فیلم او بنویسم بعد از نیم ساعت سالن را ترک کرده بودم.
فیلم اتاق تاریک، قصۀ بسیار کوچکی دارد که بیسبب تا 101 دقیقه بسط داده شده. کارگردان انتظار دارد که ما به جزئیات فیلم او دقیق شویم و از آنها لذت ببریم. البته روانشناسان و مادران وطن میتوانند با فیلم ارتباط برقرار کنند و ساعتها دربارۀ مسائل مطرح شده در آن حرف بزنند.
اما قاعدتاً ما در اینجا باید در مورد ساختار سینمایی اثر حرف بزنیم. متأسفانه تلقی روحالله حجازی از سینما درست نیست. پیامهای جناب کارگردان قاعدتاً باید در قالب قصه و درام به مخاطب منتقل شوند. این فیلم اصلاً درام ندارد. مخاطب هیچ شور و هیجانی در خود احساس نمیکند تا فیلم را دنبال کند. اگر این دو بازیگر هم در فیلم نبودند که دیگر هیچ.
مضمون فیلم نیز به نظر بنده اصلاً مناسب ساخت نبوده سات. متأسفانه سال به سال موضوعات جنسیتی را به سنین پایینتر تقلیل میدهند و هنر جناب کارگردان ـ نویسنده، این بوده است که آن را در مورد یک بچۀ پنج ساله مطرح کرده است.
از عصبانیت بیمورد کارگردان در کنفرانس مطبوعاتی در قبال سؤالی که بنده از ریتم آهسته و خسته کنندۀ فیلم پرسیدم، چیزی نمیگویم. ایشان از نقدی که خبرگزاری تسنیم علیه فیلم منتشر کرده بود گله داشت و آن را به بنده تسری داد و سپس رسانههای اصولگرا را تمسخر کرد. بنده نمیخواهم خبط ایشان را تکرار کنم. تذکری که آقای گبرلو ناظم جلسه به ایشان داد به نظرم کافی بود.
**امیر اهوارکی